کد مطلب:314152 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:185

مرا به مأتم العباس شیعیان ببرید
جناب حجةالاسلام و المسلمین، حامی و مكتب اهل بیت علیهم السلام، آقای شیخ سعید سعیدی حفظه الله تعالی طی نامه ای كه به دفتر انتشارات مكتب الحسین علیه السلام نوشته اند، سه كرامت را از كشور عمان نقل كرده اند:

6. در سال 1376 هجری شمسی، مصادف با محرم الحرام 1418 هجری قمری، توفیقی نصیب این حقیر، سعید سعیدی شد كه به مدت دو ماه محرم و صفر برای انجام وظیفه ی تبلیغی به كشور عمان سفر كنم و آنجا در بلده ای به نام «خابوره» كه در حدود 170 كیلومتری مسقط، پایتخت عمان، قرار دارد، مستقر شوم. گفتنی است با وجود اینكه شیعیان به طور كلی در آن كشور و به ویژه در آن شهر در اقلیت می باشند، مع الوصف كاملا آزاد بوده، و مراسم عزاداری را به نحو احسن انجام می دهند و هیچ گونه محدودیتی برای آنها وجود ندارد.

در شهر خابوره، برادران شیعه حسینیه ای به نام «مأتم العباس علیه السلام» دارند، كه سالیان زیادی است مجالس عزاداری سید مظلومان به طور مستمر در دو ماه محرم و صفر بدون وقفه و انقطاع و نیز در ماه مبارك رمضان و غیره در آن منعقد می شود.

نكته ی قابل ذكر و توجه این است كه امسال پس از سالیان متمادی سه كرامت در این



[ صفحه 580]



مأتم كه منسوب به قمر بنی هاشم علیه السلام است ظاهر شد كه هر كدام به نوبه ی خود قابل اهمیت بود و پس از بروز این سه كرامت غیرقابل انكار، شیعیان از شهرها و روستاهای مجاور به صورت فوج فوج می آمدند و به تماشای یكی از این معاجز سه گانه كه ذكر خواهند شد می نشستند، زیرا هنگام بروز یكی از معاجز ثلاثه، دستگاه فیلمبرداری كه هر شب در داخل مأتم قرار داشت و تصویر مجلس را به قسمت زنان منعكس می كرد، فورا عدسه ی خود را به طرف معجزه متمركز كرده و از تمامی صحنه ها فیلمبرداری نمود، كه شیعیان و واردین با دیدن فیلم معجزه و كرامت مسرور می شدند. در مورد آن دو معجزه ی دیگر نیز، واردین از مردم، با خود شفایافتگان تماس گرفته، مستقیما از خود آنها چگونگی ماجرا را سؤال می كردند، اینك معاجز و كرامات سه گانه:

كرامت اول: زنی بود با چند بچه كه خود و شوهر و تمامی فامیلش از اهل سنت اند. این خانم مبتلا به فلج شده بود، شوهرش مبالغ زیادی را خرج او كرد و چون از شفای او مأیوس شد او را همراه بچه ها به خانه ی پدرش برد. چه، تصمیم گرفته بود كه زن را طلاق داده و همسر دیگری اختیار كند. خانم مزبور، با وضع پریشان به خواهران خودش می گوید:

- فردا روز هفتم محرم و نزد شیعیان روز ابوالفضل العباس علیه السلام می باشد؛ خواهش می كنم كه مرا به مأتم العباس شیعیان ببرید و به «علم العباس»، یعنی به پرچم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام، ببندید شاید حضرت به من توجهی كند.

فردا خواهرها زیر بغل خواهر فلج خود را گرفته و در حالی كه پاهای او به زمین كشیده می شد او را به داخل مأتم و مجلس در قسمت زنان آوردند و در كنار علم العباس علیه السلام نشاندند، و این امر پس از تمام شدن منبر صبح بود (در خابوره رسم بر این است كه از شب اول محرم تا شب سیزدهم در هر روز دو مجلس برقرار می شود: یكی صبح، و دیگری شب. از شب سیزدهم تا نهایت ماه صفر نیز تنها شبها مجلس منعقد می شود، به استثنای ایام وفیات مثل 25 محرم و 7 و 17 و 20 و 28 صفر، كه مجددا اضافه بر مجالس شب، صبحها نیز مجلس برقرار است).

به هر حال زمانی كه مراسم سینه زنی شروع می شود، خانمی كه مسئول زنان بوده



[ صفحه 581]



است نزد این خانم مفلوج آمده، به او می گوید: بلند شو و با زنان عزاداری كن! خانم مفلوج می گوید: خانم، می دانی كه من فلج هستم و قدرت بر قیام ندارم. او می گوید: «یا ابوالفضل العباس» بگو و از جا بلند شو! آن زن مریض نیز با صدای بلند یا اباالفضل می گوید و یك مرتبه از جا بلند می شود. آنگاه خود زن با تعجب با پاهای خود دست می زند و به فضل پروردگار هیچ اثری از فلج سابق در خود احساس نمی كند. لذا بی اختیار بنا می كند به سر و صورت زدن و عزاداری كردن كه مردان در اثر سر و صدای زنان متوجه می شوند، آنها هم شور و هیجانی پیدا می كنند و یك ضجه و شور خاصی در مجلس به وجود می آید.

قابل ذكر است كه این خانم از روز 7 محرم تا آخر ماه صفر، نه تنها مأتم و مجلس را در روز و شب ترك نكرد، بلكه هر گاه در مجلس حاضر می شد خدمت هم می كرد. شوهرش نیز كه از شفا یافتن وی خوشحال شده بود، زن را به منزل برگرداند و زندگی مشترك خود را با خرسندی ادامه دادند.

ضمنا یادآور می شود كه، برادر این خانم به اصطلاح از اهل دعوه و از وهابیها و سلفیها می باشد كه نه تنها به مراسم عزاداری عقیده ندارند، بلكه اینها را خرافه و بدعت می دانند! و مبارزه ی با این آثار جهت محو آنها را بر خود واجب و لازم می شمارند، ولی برادر وهابی وی در مقابل این كرامت باهره و انكارناپذیر قمر بنی هاشم علیه السلام، سر تسلیم فرود آورده است.